آرمینا جون  آرمینا جون ، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره

آرمینا جون دلیل زندگیمون

سلام جوجه جونم

سلام خاله جونم چطور مطوری .از این که تو شیمکه مامانتی خیلی خوشحالم 0سعی کن سالم و سرحالو خوشکل خاله بدنیا بیای من منتظرت هستم جوجوی من0 راستی یادم رفت اینو بهت بگم خدا کنه شبیه من شی چون من خیلی خوشکلم البته تعریف از خودم نباشه 0 جونه خاله واست بگه که واسه دیدنت لحظه شماری میکنم 0جونمی عمرمی قلبمی عشقمی زندگیمی 0دوستت دارم یک دنیا 0بوس واسه لبای خوشکلت0ماچ چ چ چ چ چ چ چ چ چ چ ...
6 بهمن 1391

سلام کوچولوی مامان

سلام عزیزم سلام شیرینم ،عشقم، وجودم ،سلام، سلام ،سلام . بعد از یه عالم لحظه شماری امروز مامان با بابا امید ساعت 3.5 رفتند سونوگرافی تا وجود شیرینتو با چشماشون ببین. وای عزیزم نمیدونی چقدر قشنگ بود انگار یه دنیارو به مامان داده بودن ،باباامیدتم که با هزار چشم دنبالت می گشت . دکتر هم تصویرت رو آورد نزدیکتر تا بابا امید ببینه  وای که چه لحظه ای بود اشک تو چشام حلقه زد میخواستم تصویرتو ببوسم. مامانی چقدر شبیه قورباغه بودی کله گنده، دست کوچولو ،پای نقطه. وقتی دکتر صدای قلبتو گذاشت دلم ضعف رفت هم من هم بابا امید صدای قلب کوچیکتو ضبط کردیم تا حالا بیشتر از ده باره که گوش کردم و قربون صدقت رفتم .دکتر تو تصویر داخل بدنت ...
3 بهمن 1391

دومین روز نوشتن مامان آرزو

سلام عسلم ،سلام امیدم ،سلام همه رویای مامان ،سلام نفسم. شبت بخیر. امشب مامان آرزو خیلی خوشحاله که دو تا از مامانای دیگه واسش نظر فرستادن هووووورا دیشب اینترنت مامان قطع بود نتونست برات چیزی بنویسه ولی امروز جبران میکنه. مامان دیروز واسه روز سه شنبه ساعت ٤ سونو تو نیاورون وقت گرفت.آخه میخوام صدای قلب کوشولوتو بشنوم خیلی بیقرارم دلم تاپ تاپ میزنه که سه شنبه از راه برسه.امروزم حال مامانی بهتربود و سرکار سرحال بود.همینکه بالا نیاوردم یه دنیا ارزش داره(خداروشکر) راستی امروز خاله المیرا خاله خوشکلت زنگ زده بود حسابی از دست ارباب رجوع ها عصبانی بود یه خاله چشم سبز که مثله پیشی ها همه رو چنگول میگیره.مامان آرزوتم بهش گفت که سه ش...
1 بهمن 1391
1